پارک رفتن های این چند وقت... بدون شرح و با شرح
پارک رفتن های ما کما کان ادامه داره و تقریبا روزی یکبار میریم پارک اونم متنوع از دوتا پارکی که سر کوچه خونه هست تا پارک ملت و پارک نزدیک خونه آقاجون و پارکهای نزدیک خونه الیکا کوچولو ، پارک سیمرغ و خلاصه برنامه خوبیه...
توی پارک ملت، محمدصدرا علاوه بر بازی با وسایل بازی میره توی قسمت شن ها و کلی با اسباب بازیهایی که براش برمیدارم شن بازی میکنه ولی از قسمت فواره های آب چون بچه ها جیغ میزنن فعلا خوشش نمیاد.
و فوتبال در زمین چمن پارک ملت... البته در حاشیه مسابقات تیمی دایی امیر
یه روز رفته بودیم پارک نزدیک خونه که این دو تا فسقلی خرگوشاشون رو آورده بودن و محمدصدرا کلی خوشحال بود...
یه روز صبح محمدصدرا از خواب بیدار شد و میگفت مامان من تِیک میتام یعنی کیک میخوام. برای همین دست بکار شدیم و باهم مافین درست کردیم با پنکیک که خیلی هم خوشمزه شدو محمدصدرا به من کلی کمک کرد. بعدش کیک ها رو با هم برداشتیم و رفتیم پارک و کلی خوش گذشت.
درضمن محمدصدرا دوستای خوبی هم توی پارک پیدا میکنه ولی اول آنالیزشون میکنه که مهربون و مودب باشن بعد باهشون بازی میکنه...
یه روز هم بابامهدی همراه بابای یگانه و ریحانه شما نی نی ها رو برده بودن کوهسنگی تا مامانا توی جلسه اداره باباجون شرکت کنند و به شما نی نی ها خیلی خوش گذشته بود ...یگانه که صورتش رو گریم کرده بود و شما هم بادکنک دورا برای خودت خریده بودی