آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

قند عسل های مامان

کلاس دوم خانم سرابی

1401/3/15 13:28
نویسنده : مامان طاهره
220 بازدید
اشتراک گذاری

محمدصدرای دانشمند مامان برای شروع سال تحصیلی جدید لحظه شماری میکرد و تمام وسایلش آماده و مرتب توی کیفش بود تا بتونه بره کلاس دوم... ولی باز هم کرونا یاری نکرد و بیشتر سال تحصیلی رو بصورت آنلاین گذروند... اینجوری بود که از ساعت 8 صبح سرکلاس آنلاین حاضر بودیم و با نرم افزار adobe connect کلاسمون برگزار میشد و تا ساعت دوازده سرکلاس بودیم... بعد از چند ماه باز کلاس ها نیمه حضوری شد و بچه ها دو روز در هفته رو با دردسر های پروتکل های بهداشتی با ترس و لرز میرفتن مدرسه و اولیا هم که کلا نگران سلامتیشون... و باز دوباره مدرسه ها آنلاین شد.

تا اینکه بعد عید کلا حضوری بود و دیگه کلاس های آنلاین برگزار نشد و بچه ها سه روز در هفته رو توی کلاس بودن. خلاصه که این سال تحصیلی درد سرهای خودش رو داشت و ما واقعا اذیت شدیم. انشالله که اوضاع درست بشه.

توی کلاس دوم معلم مهربون محمدصدرا جون خانم سرابی، قبلا معلم عمو حسن هم بودن و محمدصدرا رو خیلی دوست داشتن. محمدصدرا هم خدایی خیلی همکاری میکرد و به موقع تکالیفش رو انجام میداد و واقعا مشکلی باهش نداشتم. یه مدل خاصی هم جمع و تفریق می کرد و با انگشتاش حساب میکرد که من و مامانی چند ماه نگاه کردیم و نفهمیدیم چه جوری به جواب بدون راه حل میرسه و اصلا اشتباهی توی محاسبه نداره که با خانم سرابی مطرح کردم. خانم سرابی هم محمدصدرا رو  بعد از زنگ خونه ها بردن پای تخته و شش تا جمع و تفریق سخت صدگان نوشتن و از محمدصدرا خواستن حساب کنه و محمدصدرا بدون اینکه چیزی پای تخته  بنویسه مستقیم جواب رو پایین می نوشت. خود خانم سرابی هم کلی تعجب کرده بودن که بدون کمک گرفتن و خط زدن اعداد از راه ذهنی خیلی سریع به جواب درست میرسه.

خلاصه سال خیلی شیرین و خوبی رو کنار خانم سرابی داشتیم و ازشون واقعا برای زحماتشون ممنونیم... اردوهای مدرسه ای آخر سال هم به محمدصدرا خیلی خوش گذشته بود و برای اولین بار با دوستاش تنهایی بیرون بود و من و محمدسینا خیلی خیلی دلمون براش تنگ شده بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)