خونه تکونی عید و اتاق جدید محمدصدرا

امسال برای خونه تکونی خیلی مصمم بودم، آخه پارسال شما توی دل مامان بودی و بابا جون اجازه نمیداد تا کارهای اساسی خونه تکونی رو انجام بدم. امسال هم از خیلی قبل خودم خورد خورد تمیز میکردم ولی خیلی شما وروجک خان اجازه نمیدادی که به کارا برسم. اما هفته آخر مخصوصا از سه شنبه که تعطیلی من بود اساسی چسبیدم به خونه و بابا جون هم از پنجشنبه و دیگه از آشپزخونه و اتاقا و همه رو اساسی تغییر دادیم. اینقدر همه جا رو بهم ریخته بودیم که آقاجون میگفتن شما تا بعد عید باید این وسایل رو جمع کنید اما خاله محبوبه و دایی امیر و مامانی به دادمون رسیدن و کمکمون کردن و خونه خیلی مرتب شد مخصوصا اتاق شما که خیلی هم دوستش داری . مامان بابا جون هم اومدن شما رو بردن پایین تا اذیت نشیو خیلی به ما کمک شد . اما مامان تا 10 دقیقه قبل سال تحویل داشت کار میکرد و لحظات آخر سفره رو چیدم که هر چی باباجون رو صدا زدم بیدار نشد تا بیاد برای سال تحویل(بس که خسته بود طفلی)، اما شما همون لحظه سال تحویل بیدار شدی و سال تحویل مامان رو تنها نذاشتی گل پسرم. توی سال تحویل امسال کلی آرزوهای بزرگ برای شما داشتم و از خدا خواستم  ان شاالله پسر خوب و صالح و سالمی باشی مامانی قشنگی.

هر وسیله اتاقت رو که جا به جا میکردیم و یا چیزی توی اتاقت عوض میشد یا برات تازگی داشت متوجه میشدی و با دست نشونمون میدادی و یه اوه بلند میگفتی و متوجه همه تغییرات شدی.

حتی وقتیسه تیکه کمدت رو جابجا کرده بودیم ولی یه تیکه اش مونده بود یه اوه تعجبی گفتی و با دست کمدت رو نشونمون میدادی و کوتاهم نمیومدی تا بهت نشونشون دادیم و خیالت راحت شد. فرش و استیکر ها و وسایل تزیینی سلیقه مامان و باباجونه. خوشحالم که از اتاقت خوشت اومده...

راستی ماهی های امسال عید و تزیین سقف اتاقت کار خاله و دایی جونه، دستشون درد نکنه.