دوست مهربون فسقلی ها مبینا جون
راجع به عمو محمد و سعیده جون قبلا توی وبلاگ نوشتم... دو تا از بهترین دوستای ما که از اول ازدواج باهشون دوستیم و این دوستی ضمن خاطره انگیز بودن، برامون حسابی عزیزه.. مخصوصا با وجود مبینای عزیزم دختر کوچولو و نازشون که حسابی شما بازی با مبینا جون رو دوست دارین و برای رفتن پیش مبینا لحظه شماری می کنین..
تقریبا هر پنجشنبه یا وقتایی که بشه با مبینا جون و خونواده شون میریم بیرون و این دیگه روتین زندگیمون شده که اگه یه هفته همو نبینیم حسابی دلتنگ هم میشیم. معمولا هم جاهایی میریم که شما کوچولوها راحت باشین و بهتون خوش بگذره. عمارت عتیق، باغ نشاط، عمارت سراج و کلی ساندویچ فروشی و رستوران و شهربازی و مکان های تفریحی باهمدیگه رفتیم و خوش گذروندیم... معمولا کنار همدیگه با چای و تنقلات و میوه از خودمون پذیرایی می کنیم، بچه ها نقاشی میکشن یا با اسباب بازی هاشون بازی می کنن و بزرگتر ها هم پانتومیم و گاهی به بازی های بچه ها دستبرد می زنیم مخصوصا بازی پایاپای رو خیلی دوست داریم و موقع بازی حسابی میخندیم و خوش میگذرونیم.