آخر صفر
این ماه صفر به خاطر بودن شما قندعسل خان سعی کردیم مرتب صدقه بدیم.
بالاخره به روزهای آخر صفر رسیدیم که مشهد این روز ها خیلی خیلی شلوغ میشه. امسال هم همینجور بود ...
دوبار رفتیم هیئت شله خوردیم . بیرون و اطراف حرم هم به خاطر سرما، آلودگی هوا و شلوغیها فقط یه بار با معین فسقل و بابا و مامانش رفتیم اطراف حرم دسته های عزاداری رو دیدیم. معین که از بس خسته بود و تو راه با بابا بازی کرده بود، اونجا بین اون همه سروصدا خوابش برد. شما هم قند عسل مامان چیزای جدیدی دیدی :
اولین بار زبون ترکی رو شنیدی ، دسته های ترکی رو دیدی
اولین بار علم و طبل و زنجیر و سنج دیدی
اولین بار گل مالیدن به صورت ها رو دیدی
اولین بار هم عشق و علاقه مردم به امام رضا(ع) . فکر کنم اولین بار که اونهمه جمعیت دیدی.
نمی دونم قند عسل خان اون صداها یادت میاد یا نه ؟ ولی امیدوارم برات روز متفاوتی بوده باشه. و همیشه محب اهل بیت باشی و یه روزی خودت توی این دسته ها سینه بزنی ...
*** بعدا خوندم که صداهای بلند می تونه برای نی نی ضرر داشته باشه.