دومین مسافرت محمد صدرا
پسر ناز مامان برای بار دوم رفتیم مسافرت گناباد تا توی مراسم عزاداری چهلم شهادت امام حسین (ع) شرکت کنیم. این بار علاوه بر آقاجونا و مامانی ها و خاله ودایی و عمه و عموها ، مادربزرگ و بابابزرگ هم همراه ما بودند. شما هم دورت حسابی شلوغ بود و بهت خوش میگذشت.
این بار هم شما تو مراسم شبیه خوانی نقش حضرت علی اصغر(ع) رو اجرا کردی و من الان که یک نینی ناز دارم بیشتر از قبل این روضه روم تاثیر میزاره و دلم برای غربت امام حسین (ع) بیشتر میگیره.
توی این شبیه خوانی چون می ترسیدم شما گریه کنی و مراسم بهم بریزه یک مار اسباب بازی داری که خیلی دوستش داری و دادم دستت و شما همش توی دهنت برده بودیش و باهش بازی میکردی. آخه دندونای گل گل من قراره به زودی دربیاد و اذیته...
توی اجرای دوم هم که وارد میدان شبیه شدی یک قاشق نارنجی دستت گرفته بودی که همه فکر میکردن داری هویچ میخوری. شما توی این اجرا هم خیلی پسر فرشته ای بودی عزیزم.
امام حسین نگهدار همه نی نی های ناز این دنیا باشه ان شاالله. توی این سفر من غذای کمکی رو بصورت جدی برات شروع کردم و شما دیگه سوپ و چند غذای دیگه به برنامه غذاییت اضافه شد.