عادت های محمدصدرا تا شش ماهگی
جدیدا به مامان خیلی وابسته شدی و نمیزاری ازت یه لحظه دور باشم. اگه برم آشپزخونه و منو نبینی گریه میکنی و نمیزاری هیچ کاری انجام بدم.اما وقتی منو میبینی میزنی زیر خنده. و این خنده ات به دنیا می ارزه.
قایم باشک: یک ماهی هست باباجون بهت قایم باشک یاد داده و یه جا دور از چشمت وامیسته و صدات میزنه تا شما بابا رو پیدا کنی و وقتی پیدا میکنی کلی میخندی. منم یه روسری روی سرت میندازم و شما اون رو کنار میزنی و تا ما رو میبینی ذوق میزنی تا تشویقت کنیم. این بازی رو هم دوست داری عزیزم.
پسر گلم از دو ماهگیت بازی با آینه رو خیلی دوست داری و به نی نی توی آینه لبخند میزنی(این در حالیه که نی نی های دیگه رو خیلی تحویل نمیگیری )
صداهای جالب: مثه دَدَدَ ..... یا بَبَبَ..... و غیره
بازی با لیور دنده: پسرم عاشق لیور دنده و رانندگی هستی و همین که پات به ماشین میرسه میخوای لیور دنده رو جدا کنی و احتمالا ببری توی دهنت. اینم سندو مدرکش که این بار توی ماشین امین آقا نشستی و داری بازی میکنی. البته توی این سفر هم دور از چشم آقا پلیسه یکم هم توی رانندگی کمک امین آقاکردی
در ضمن از چندماه قبل ماشین برات گهواره هم هست و اگر شهر و مغازه ها و خیابون و ماشینای دیگه رو نگاه نکنی خیلی زود با ماشین خوابت میبره.
جدی شدن : بعضی وقتا اصلا نمیخندی حتی با کلی قربون صدقه و آدمو ضایع می کنی حسابی. همکارای مامانی کلی برات شکلک درآورده بودن ولی شما اصلا نخندیدی. توی این عکسم دایی امیر محمد داره خودش رو میکشه و این واکنش شماست قند عسلم.
پوشک عوض کردن رو خیلی دوست داری و دلت میخواد کمی آزادانه با پاهات بازی کنی و موقع تعویض پوشک همین که میگم محمد صدرا پا بالا، پاهاتو بلند مبکنی و ذوق میزنی و میخندی، اونم قهقهه خیلی ناز
گرفتن دو تا پا: یکی از عادتای چهارماهگی به بعدت گرفتن دو تا پاته و بعد غلت میزنی این ور و اون ور و کلا خوشحالی. البته بعد این حرکت دوست داری از طرف من و باباجون تشویق بشی....