آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

قند عسل های مامان

ازدواج عمو حسن

1395/10/12 16:25
نویسنده : مامان طاهره
412 بازدید
اشتراک گذاری

ما بعد از 2 ساعت و نیم موندن توی ترافیک بالاخره به خونه عروس خانوم رسیدیم و مراسم نهایی خواستگاری با خیرو خوشی تموم و برنامه ریزی های عقد اعلام  شد که قرار به انجام عقد توی قم بود و منم که از دیشب  حالم برای قم گرفته بود کلی ذوق زدم... سیاهه مهر رو برای عروس و داماد نوشتیم و با آثار شیرینی امضا و برای هر دو نفر که خیلی عزیزند ، آرزوی خوشبختی کردیم..

انصافا عروس و داماد حسابی بهم میومدن و منم که هر دو نفر رو مثل خواهر و برادر خودم خیلی دوست دارم شیرینی این ازدواج بیشتر بهم چسبید..

صبح زود سوییت رو تحویل دادیم و راه افتادیم سمت قم و بعد از زیارت، مراسم عقد عمو حسن و فاطمه جون توی اتاق عقد حرم بسلامتی انجام شد وبعدش رفتیم جمکران و دعای کمیل رو هم حرم حضرت معصومه (ع) بودیم... برای ناهار هم باید از بین بازار ها میگذشتیم تا به رستوران برسیم که محمدصدرا مثل پیام بازرگانی خلوت زوج جوان رو با عقب موندن از بقیه ، بالا و پایین رفتن از پله و سرگرم شدن به بازار و دویدن های بدون ترمز بهم میزد..

بازم ازینجا به عمو حسن و فاطمه جون تبریک میگیم... انشاءالله سالیان سال خوشبخت و عاقبت بخیر کنار هم پر از زندگی باشند...

بقیه عکسای وروجک در حاشیه مراسم:

پسندها (1)

نظرات (1)

عمو حسن و فاطمه خانم
2 بهمن 95 22:58
سلام ممنون از پستهای قشنگتون و ممنون که بودین و به ماهم با حضور شما خیلی بیشتر خوش گذشت محمدصدراجون اینکه کنارمون بودی خیلی لحظات رو قشنگ تر و معصومانه تر می کرد انشاءالله همیشه سالم و شاد باشی کنار بابا جون و مامان حونت [خواهش میکنم... انشاءالله همیشه به جشن وشادی ، به ما و مخصوصا محمدصدرا هم خیلی خوش گذشت... امیدواریم همیشه در کنار هم خوشبخت و شاد باشید ]