اتوبوس گردی خاله محبوبه و محمدصدرا
گل پسر مامان با آقاجون و خاله محبوبه رفتند بیرون تا من به کارای عقب افتادم برسم. اول با هم رفته بودین اداره که دیگه شما مثل اعضای اداره آموزش و پرورش ناحیه 7 شدی و اکثر دوستاو همکارای آقاجون اونجا شما رو میشناسن و کلی هم تحویلت میگیرن و بهت خوراکی میدن. بعد کار آقاجون طول کشیده و شما و خاله رفتین پارک و بعد خونه خانوم ساکنی از همسایه های خونه قدیممون و با نوه اش کلی بازی کرده بودی و آخر با اتوبوس رفتین خونه( آخه شما اتوبوس سواری رو خیلی دوست داری) و خاله برات کلی هم خوراکی خریده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی