کتابخانه دوست داشتنی بچه های آسمان

محمدصدرا جون مامان از خیلی کوچولویی به کتاب و خوندن کتاب شدیدا علاقه داشت و چون علاقه من و بابا مهدی هم کتابه، کلا بیشتر وقتمون توی کتاب فروشی ها می گذشت، تا اینکه یکی از دوستای مامان بهم کتابخونه بچه های آسمان رو معرفی کرد و گفت بیا باهم بریم که جشن نیمه شعبان دارن  اینجوری شد که ما رفتیم، محیط رو دیدیم و همونجا عاشقش شدیم و اولین عضویت کتابخونه فسقلی جان توی سه سالگیش انجام شد. ما تقریبا هفته دو بار میرفتیم کتابخونه و شما اونجا کلی بازی میکردی و کتاب ها رو برمیداشتی میخوندی و چند تا کتاب رو برای خونه خودت انتخاب می کردی. این کتابخونه خیلی فعال بودن و همیشه کلی برنامه های فرهنگی جانبی هم داشتن مثل جشن توی اعیاد مختلف، برگزاری دوره های قصه گویی برای بچه ها و کلی جایزه و یادگاری های فرهنگی هم برای بچه ها آماده میکردن که شما عاشقشون بودی مخصوصا قصه گویی ها رو. یه کار باحالشونم توی دوره کرونا بود که برای هر کدوم از اعضا یک پک کتاب که توش هشت تا کتاب بود همراه هدیه های دیگه مثل کتاب و ... کاملا بسته بندی و ضدعفونی شده آماده کردن و آوردن درخونه ها  و نگذاشتن حتی توی اوج کرونا بچه ها دور از محیط باشن... مامان هم توی تایم کتابخونه یا برای شما و دوستات کتاب میخوند یا هم خودش کتاب های بزرگسالان رو که داشتن میخوند... یه مدت شش ماهه هم عضو قسمت اسباب بازی ها شدیم که می تونستیم اسباب بازی امانت بگیریم و شما دوست داشتی . وقتی داداش جون بدنیا اومد هم علاقه مشترک شد و رفتن به کتابخونه و بازی اونجا رو واقعا دوست دارین.