آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

قند عسل های مامان

دورهمی های همکارای بابا جون

1395/1/30 18:40
نویسنده : مامان طاهره
301 بازدید
اشتراک گذاری

همکارای بابا قرار گذاشته بودند تا با هم یک دورهمی بکذارند و خونه همدیگه رفت و آمد داشته باشن که اولین خونه برای مهمونی خونه ما تعیین شد. ولی چون باباجون به ما دیر خبر داد طبق معمول مزاحم خاله محبوبه جون دیم و خاله کی کمکمون کرد. اول خونه رو مرتب کردیم و جارو و گردگیری ( گردگیری با وجود شما خیلی کار سختیه ، چون همش رد انگشتای کوچولوت با خوراکی هایی که خوردی روی وسایلهخسته)بعد ژله درست کردیم و رفتیم شیرینی خریدیم و آخر رفتیم دنبال باباجون دانشگاه و میوه خریدن و ...

خلاصه شب خیلی خوبی بود و بهمون حسابی خوش گذشت. شما هم با نی نی ها کلی بازی کردی و نی نی ها از اتاقت خیلی خوششون اومده بود.

هفته بعد همه خونه سحرجون دعوت بودیم و شام خوشمزه ای که سور خونه شون بود خوردیم و حسابی شما با نی نی ها که این بار خیلی بیشتر از جمع 15 نفره همیشگیمون بود، کلی بازی کردی مخصوصا با شیر فرهاد که تنها پسر جمع بجز شما و سجاد بود. مامان جون سحر حسابی زحمت کشیده بودن، دستشون درد نکنه.

هفته بعد نوبت خونه یگانه و ریحانه بود که تصمیم همکاران محترم بر این شد تا مهمونی توی باغشون باشه و توی خونه نباشه. خلاصه صبح جمعه رفتیم طرف طرقبه که حسابی ترافیک بود و همگی دیر رسیدیم . مامان یگانه جون رو حسابی توی زحمت انداخته بودیم ولی بهمون خیلی خوش گذشت.باباجون و همکاراش فوتبال دربی رو اونجا دیدن که استقلال متاسفانه شکست سنگین و افتضاحی خورد و حسابی بابا و عمو سعید پکر بودند و دوستای دیگه باباجون با وجودیکه اونا هم استقلالی بودن ولی این دو نفر رو کلی دست انداختند...

و آخرین خونه تا اینجا، خونه یسنا و یاسمن بود که اونجا شما به دلایلی که از یسنا حسابی حساب می بری و بهش نزدیک نمیشی، بیشتر کنار من بودی و خوراکی خوردی و فقط یکم با نی نی ها بازی کردی و بزرگترا هر کاری کردن تا شما دو نفر با هم دوست بشین نشد که نشد. خونه خاله زهرا و عمو سعید هم انشاءالله وقتی نی نی کوچولوشون دنیا بیاد، قراره نی نی خاله هم مثل شما خردادی باشه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)