یه دوست جدید دیگه، ریحانه خانوم
چند روزی هست که نی نی یکی از همکارای باباجون متولد شده و قرار گذاشتیم تا با خانواده آقای شفیعی بریم دیدن نی نی جون. ظهرش من و شما و خاله محبوبه رفتیم برای ریحانه خانوم و یگانه جون کادو خریدیم و شب بهمراه بابا و دوستش رفتیم خونه نی نیها... شما از دیدن نی نی جدید خوشحال شدی ولی با یگانه بیشتر بازی کردی و بهمراه یسنا همش میرفتی اتاق یگانه و اسباب بازی برای خودت می آوردی. مامان و بابا هم از دیدن نی نی خیلی کوچولو کلی ذوق زده بودن و همش یاد روزایی می افتادن که گل پسر مامان تازه به دنیا اومده بود و کلی دلمون برای اون روزا تنگ شد. پسرم خیلی زود داری بزرگ میشی نازنینم ....
پی نوشت: شما به ریحانه میگفتی نینانه و به یگانه میگفتی ینانه...
پی نوشت 2: لباس ریحانه کوچولو رو گل پسر مامان خودش انتخاب کرد... خیلی خوش سلیقه ای شیطونک من!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی