آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

قند عسل های مامان

سفر به گنابادبرای دیدن آقاجون و مامانی

1395/3/17 8:37
نویسنده : مامان طاهره
386 بازدید
اشتراک گذاری

موندن آقاجون و مامانی بابا ایندفعه توی گناباد خیلی طولانی شد و دل همگی براشون تنگ شد. روز قبل تعطیلات 14 خرداد آقاجون بابا زنگ زدن که بیان گناباد که دل ما برای محمدصدرا تنگ شده... بالاخره بعد کلی هماهنگی با بابامهدی برنامه جور شد و با معین راه افتادیم... توی راه شما و معین کلی بازی کردین ،شعر و کتاب خوندین ، کاردستی درست کردین و البته از به به هایی که براتون برداشته بودم تقریبا کل مسیر میخوردین( میوه و کشک و نخود، کشمش و کلوچه و کیک و ... خلاصه خوردین ها، نوش جونتون)

این بار هم رفتیم دنبال باباجون دانشگاه تربت که باباجون داشت از دانشجوهاش امتحان میگرفت برای همین یکم منتظر موندیم و شما هم که توی ماشین خسته شده بودین کلی ذوق زدین و دم در دانشگاه بازی کردین...

بعدش راه افتادیم و بعد خوراکی خریدن توی گناباد برای شما رفتیم سقی، پیش آقاجون و مامانی که از دیدنشون کلی خوشحال شدی. اون شب ما رفتیم خونه آقاجون مامان خوابیدیم تا راحت تر باشیم. فردا صبح ، رفتیم خونه بابابزرگ و مامان بزرگ که چندوقتی سقی بودن و با هم صبحانه خوردیم خونه شون. بعدش رفتیم پیاده روی و پیش آقاجون و شما کلی با معین بازی کردی و بابامهدی هم کمک آقاجون کرد.

دوباره با معین رفتیم خونه آقاجون مامان و کلی عکس گرفتیم و بازی کردیم. شما توی این سفر کلی کمک آقاجون کردی و خوش گذروندی.....

اون شب چون بابامهدی کار داشت با عمو حسین با اتوبوس برگشتیم که خودش کلی خاطره شد. بابامهدی جون برای شما یک صندلی جدا گرفت تا راحت باشی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)