آقا محمدصدراآقا محمدصدرا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
آقا محمدسیناآقا محمدسینا، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

قند عسل های مامان

محمدصدرای شجاع

این یه هفته مشهد یه اتفاق جالب و البته ترسناک افتاد : رعد و برق با صدای خیلی خیلی بلند.  میدونی رعد و برق چیه ؟  یه نور و صدای بلند که توی آسمون در اثر برخورد ابرها ایجاد میشه. اول نورش (برق) میاد بعد صداش (رعد). یه بار وقتی همه خواب بودن که من و بابایی از خواب پریدیم. همه خانواده هم نگران شما بودن : مامان بزرگا و بابا بزرگا، و عمه فاطمه که موقع نماز صبح به بابایی اس داده بودن که : بابایی مواظب من و شما باشه. بابایی هم مواظبم بود وقتی برق می اومد بمن خبر می داد و گوشام رو می گرفت تا رعد منو و شما رو نترسونه. یه بار دیگه هم عصر موقعی بود که داشتیم میرفتیم باغ.این سری فاصله بین برق و رعد این قد کم بود که بابایی نتونست هیچ ع...
11 خرداد 1393

سونوی هفته 37

امروز شاید برای آخرین بار از طریق سونو دیدمت عزیزم. خانم دکتر این سونو رو برای چک کردن و تعیین نوع زایمان داده بود. خیلی خیلی نزدیک شدیم به اینکه بیای پیشمون. نتیجه سونو هم خوب بود، این هم نتایج برای ثبت در تاریخ : FL=68.34 MM , BPD = 92.10 MM , GA = 37W+4D , EDD = 03/27 , EFW = 3053 gr                                                  و ضربان قلب نرمال . دوست دارم محمدصدرا! انشال...
11 خرداد 1393

مرکز بهداشت هستی

امروز زودتر از مدرسه اومدم بیرون چون باید برای چکاب میرفتم مرکز بهداشت ، همونجایی که مامان هستی جون اوضاع و احوال شما رو بررسی می کنه – هستی رو گفته بودم که از شاگردای مامانه - . مامان هستی ضربان قلب و پوزیشن شما، فشار و وزن مامان رو چک کرد. موقعی که می خواست ضربان قلبت رو چک کنه یه اتفاق جالب افتاد. محمدصدرای ورزشکار یه پیتکو پیتکوی بلندی راه انداخته بودی که مامان هستی شروع کرد به خندیدن. بعدش گفت : محمدصدرای شما از هستی ما هم شیطون تره ها!!! هستی خانم هم از دخترای خوب و دوست داشتنی مامان،  دیدیش دیگه صدرا، میشناسیش نه؟ راستی آخرای چکاپ من و شما، یه دفعه هستی که از مدرسه تعطیل شده بود،  پرید توی دفتر مامانش که از...
24 ارديبهشت 1393

پای محمدصدرا توی دست مامان

امروز یه اتفاق خیلی بامزه افتاد و حسابی دلبری کردی برای مامان. خیلی خیلی ذوق مرگ شدم  داشتیم حاضر میشدیم بریم خونه مامان بزرگ مامان که یه دفعه پسرگلم یه ضربه محکم به پهلوی راستم زدی و پای کوچکولوت برای چند ثانیه از پهلوم بیرون زده بود و اتفاقی توی دست مامان بود. پای ناز کوچکلوت رو قشنگ حس کردم.                                   این عکس بالا من نیستم ها! اون پا هم پای شما نیست ها! بابا همش می گفت حیف ندیدم، همش منتظره بتونه رد پات رو ببینه یه روز روی دلم! هیچ...
23 ارديبهشت 1393

ژیمناستیک بعد از میوه های خوشمزه

محمد صدرا به نظر می رسه شما هم عین مامان عاشق میوه ها باشی . من هر موقع که میوه تو خونه باشه، اینقدر میوه می خورم که دیگه نیاز به غذا ندارم و گرسنه نمیشم. از میوه سیرمونی ندارم.                                                                    خلاصه، حالا هم هر موقع من میوه می خورم خصوصا هندونه و توت فرنگی ،...
22 ارديبهشت 1393

محمد صدرای ددری

می خواستم خاطرات این جشنها و بیرون رفتنها رو جدا جدا بنویسم، که یه خورده برام سخته شده برای همین همه رو توی همین مطلب می نویسم: آقا محمد صدرا فکر کنم بعد از تولد حسابی ددری و بیرونی باشی. شما همراه مامان خیلی جاهای زیادی رفتی. غیر از اردوهای مدرسه و خرید رفتن ها و پیاده روی های نزدیک تو اینجا هم رفتی :                             پا رک ملت با همکارای مامان (سه بار)                                      ...
22 ارديبهشت 1393

آقای سکسکه

محمدصدرا جان تقریبا از ماه هفت به بعد هر وقت مامان یه چیزی می خوره، سکسکه های شما هم شروع میشه : یه حرکت ریتمیک با فاصله های منظم و کوتاه که معمولا 5 تا 10 دقیقه هم طول می کشه.  شاید بعضی روزا چندبار سکسکه کنی. مثه همین الان که من صبحانه خوردم و دارم این مطلب رو می نویسم . مامان یه خورده نگران شده بود که  علت این سکسکه های زیادت چیه!؟ بعدش با کمک دوستای مامان تو نینی سایت فهمیدم که مشکلی نیست. ویه تمرین برای ریه هات که آماده بشن برای تنفس واقعی که خیلی هم خوبه و نشانه سلامت دستگاه تنفسی. گفته بودن وقتایی که نی نی شکمو مایع اطرافشو می خوره شروع می کنه به سکسکه کردن. البته گفته بودن نی نی هایی که توی دل مامانشون سکسکه می کنن، بیر...
21 ارديبهشت 1393

قشنگترین حس بارداری

محمدصدرا، پسر گلم داری چیکار می کنی بلا! حسابی شیطون شدی ها! تا حالا انواع و اقسام ضربات و تکون ها رو توی دل مامان انجام دادی. اینقد که میشه دسته بندی شون کرد. از اولین حرکات بامزت توی دل مامان که مثه ترکیدن یه حباب بود تا امروز که رسما داری دل مامانتو با حرکات چرخشی! جابجا می کنی. مامان هم خیلی این حرکات رو دوست داره ها! حالا انواع حرکات شما رو بررسی می کنیم : ترکیدن حباب (اولین نشونه های حرکتیت) ضربات تکی که آروم و محکم داره ضربان قلبت که گوشمونو می ذاشتیم بعضی وقتا میتونستیم پیتکو پیتکوش رو بشنویم ضربات نینجایی! ضربات پشت سرهم مثه این عکس. این ضرباتت رو شما از شخصیت مایکلانجلو توی بازی لاکپشت های نینجا یادگرفتی که من&nb...
20 ارديبهشت 1393